samadir samadir .

samadir

اكسپرسيون رنگ ، شناخت رنگ

آيا تاكنون به تاثير رنگ ها بر روان انسان انديشيده ايد؟ تاثيرات ناخودآگاهي كه رنگ ها بر روح و روان انسان دارند باعث مي شوند كه با ديدن هر رنگ حس متفاوتي را تجربه كنيد. اكسپرسيون رنگ به اين معنا است. در اين مقاله سعي مي كنيم شما را با رنگ ها و تاثيرات هريك آشنا كنيم. اين بحث يكي از بحث هاي جالب در آموزش نقاشي است. در مقالات گذشته ما درباره اصطلاح مرتبط ديگري به نام امپرسيون يا برداشت لحظه اي رنگ صحبت كرديم. اگر دوست داشتيد مي توانيد مطالعه كنيد.

اكسپرسيون رنگ يا احساسي بودن آن
در بحث اكسپرسيون رنگ بايد بدانيم كه مشاهده و فعل و انفعالات بصري ، در چشم سبب وقوع فرآيندهايي در روان انسان مي شود. اين واكنش ها كه بعد از مشاهده ي رنگ اتفاق مي افتد، بر كليت روان انسان تاثير مي‌گذارد .

گوته هم در باب زيباشناسي و رنگ شناسي مطالبي گفته است كه براي هنرمندان رنگ شناس بسيار بارزش است.هر كسي مي داند كه رنگ ها بر انسان اثر عميقي دارد، چه آگاهانه و چه بي خبر ‌.

 حال ، خاطره ي جالب از كتاب رنگ ايتن، را برايتان مي گويم :

يك بازرگان عده اي را به شام دعوت كرد. هنگامي كه مهمانان وارد سالن شدند ، بوي مطبوعي همه ي فضا را در برگرفته بود.ميهمانان به دور ميز رفتند و ابتدا فضاي سالن با نور قرمز رنگين شد‌. گوشت هاي پخته خوشمزه و لذيد به نظر مي رسيد.  غذاها دلچسب تر شده بودند. اسفناج به رنگ‌ سياه درآمده و سيب زميني هم قرمز رنگ شده بود .

ناگهان نور قرمز تبديل به نور سبز شد . همه چيز يكدفعه در سالن دگرگون شد ‌ ميهمانان با تعجب به ميز غذا  نگاه مي كردند. كباب ها گنديده به نظر مي‌رسيد و سيب زميني آن رنگ مناسب و خوب را ديگر نداشت . همه با ديدن اين رنگ و شكل ها اشتهاي خود از دست داده و ديگر ميلي به خوردن غذا نداشتند .

در اين موقع،  ناگهان نور زرد همه ي فضا را بار ديگر عوض كرد ‌. رنگ شرابي تبديل به رنگ روغن كرچك شد. ميهمانان پريشان و متعجب شدند.حتي تعدادي از خانم هاي حساس، سالن را ترك‌ كردند. با اينكه همه اطلاع داشتند تمام اين تغييرات ناشي از تغيير رنگ ‌هست، هيچ كس ميل به غذا نداشت .

و در آخر ، صاحب آن جا چراغ سفيد را روشن كرد و دوباره همه چيز مثل اول شد ‌ و مهمانان آرام شدند و همانند قبل شادي و نشاط خود را به دست آوردند.

اين آزمايش به خوبي نشان داد كه چقدر رنگ ها بر روي انسان ها اثر گذار است و چه بخواهيم و چه نخواهيم ما را متاثر مي‌كند. پس قطعا ، رنگ ها تاثير ژرفي بر اعصاب و حالات رواني مي گذارد. رنگ آبي تيره  درياها و كوهستان ها كه در فاصله ي دور قرار گرفته اند ، ما را شيفته ي خود مي كند و به وجد مي آورد ‌، ولي اگر در اتاقمان همان رنگ آبي را استفاده كنيم ،مرموز و بدون روح و هراس انگيز  مي شود.

رنگ ها نمايانگر چه حسي هستند؟
اكسپرسيون رنگ به حسي كه رنگ ها به ما مي دهند مي پردازد. وقتي رنگ آبي روي پوست بازتاب مي‌شود،  پوست حالت رنگ‌پريده به خود مي گيرد. رنگ آبي آسمان آفتابي حس فعال و جان بخش برايمان دارد ، در صورتي كه رنگ آبيِ مهتابي با اثر آرام ، باعث از بين رفتن مقاومت مي شود و حس دلتنگي را به گونه اي آرام به وجود مي آورد. قرمزي چهره علتش خشم ، غضب ، طغيان، هيجان و تب مي باشد.

هرچند كه رنگ هاي آبي، سبز يا زرد در حالت عادي شكلي از بيماري را ندارند ، اما همين رنگ ها در صورتي كه بر صورت انسان تابيده شود ، حالت بيمارگونه را تداعي مي كند‌.

قرمزي آسمان نشانه ي طغيان و هواي متلاطم است و آسمان آبي و سبز و زرد روشن، آرامش بخش است.

بعد از رنگ ها به فصل ها مي رسيم كه هر فصلي با رنگ هاي خاص خود، تركيب ويژه اي دارد .همانطور كه در شكل مي بينيد رنگ هاي روشن و درخشاني به كار برده شده است .

رنگ ها نماينگر  دوران جواني و روشني و درخشندگي طبيعت بهاري مي باشد . زرد كه جزو روشن ترين رنگ هاست ، در كنار سبز زرد تقويت شده، رنگ هاي بهاري هستند. صورتي كم رنگ و درجات مختلف آبيِ روشن، رابطهٔ آن ها را محكم و تركيبشان را بهتر كردند . زرد روشن ، صورتي و بنفش كم رنگ شكوفه هاي بهاري را نشان مي دهد.

بهار نشانه ي كمال و رشد طبيعت در تابستان مي باشد. اگر علاقه مند باشيد مي توانيد از مقاله جامع در مورد رنگ شناسي در نقاشي بازديد نماييد.تضاد رنگ بهاري با رنگهاي پاييزي
 در شكل بعدي مي بينيم كه رنگ هاي بهاري با رنگ هاي پاييزي كاملا تضاد دارند. در پاييز سبزي گياهان مرده و خاموش ،به قهوه اي تيره يا بنفش گرايش دارد‌.در تصويري ديگر مي بينيم كه در تابستان تنوع فرم و رنگ بيشتري دارد و به نهايت غلظت و پررنگي و شكل پذيري مي رسد. همانطور كه مي دانيد گرما در اين فصل زياد مي شود و رنگ هاي فعال نمايان مي شوند.

كه‌ نشان دهنده ي تكامل رنگ هاي تابستان و كنتراست شديد رنگ هاي اصلي و مكمل هست.

در شكل آخر زمستان فصل تحرك نيروهاي دروني زمين مي باشد.  براي نشان دادن اين فصل نيازمند رنگ هايي هستيم كه داراي جنبشي دروني بوده، شفاف و رقيق باشند. اين شكل مي تواند رنگ هاي مسلط زمستاني را به شما نشان دهد.

اين چهار تصوير كه نشانگر تغييرات اساسي طبيعت و جلوه هاي متفاوت رنگي مي باشد . بايد تمام رنگ ها را با دقت شناخت و درك كرد. اگر براي شناخت رنگ ها از ذوق و سليقه ي شخصي استفاده كنيم از شناخت و درك واقعيت محروم مي شويم.

شناخت رنگ زرد
در بحث اكسپرسيون رنگ به شناخت رنگ زرد مي پردازيم. زرد، روشن ترين رنگ ها در ميان ته رنگ ها مي باشد و اگر آن را با خاكستري  سياه و بنفش تركيب كنيم ، تمام ويژگي هايش از بين مي رود. زرد تراكمي از سفيدي هست.

قرمز نقطه ي پايان زرد است و در آن اثري از زرد ديده نمي شود . نارنجي بعد از زرد روشن ترين رنگ دايره ي رنگي محسوب مي شود و بيشترين گرما را داراست.

زرد طلايي رنگي است نوراني كه درخششي ملايم دارد و بدون‌ وزن و نامتعادل است. (در گذشته از اين رنگ به جاي نور و روشني استفاده مي كردند و كاربردهاي زيادي داشته است.

در گنبدهاي طلايي مساجد بيزانس و در زمينه ي نقاشي هاي استاد هاي قديمي از اين رنگ براي نشان دادن آخرت، شگفتي،پادشاهي و سلطنت، نور و خورشيد استفاده مي كردند. هاله ي طلايي كه هيكل مقدسين را نوراني مي كرده است ، بهترين كاربرد اين رنگ مي باشد.

زرد، به طور كلي نشان روشني و نور است. وقتي كه مي‌گويند فلاني “روشن” است،  نشان دهنده ي هوش و آگاهي او مي باشد ‌. پس زرد به گونه اي با فهم و دانايي در ارتباط هستند و نشان دهنده ي دانش و معرفت است .

گرانوالد بيش تر از نقاش هاي ديگر آگاهي به رنگ‌زرد داشته است . از نظر او حضرت مسيح (ع) در بخش وسيعي از نور زرد به سمت آسمان صعود مي كند.

كنراد ويتس در تابلوي كنيسه، پيراهن زن را به رنگ زرد كشيد تا انديشمندي و روشن فكري را به بيننده القا كند. رنگ زرد تيره ، رساننده ي مفاهيم دروغ، خيانت ،حسد ، اشتباه ، بي اعتمادي و شك مي باشد.

در تابلوي توقيف حضرت مسيح (ع) ( اثر جاتون) و نيز در تابلوي آخرين شام ،( اثر هولباين) فيگور حضرت مسيح با رنگ زرد تيره رنگ آميزي شده است.

در تابلوي اِل گركو پيراهن زرد خاكستري رنگ زني كه در قسمت چپ تابلو هست در برابر فيگور حضرت مسيح نشان دهنده ي بدگماني و ناراحتي او است.

هر زماني كه رنگ زرد روشن را در كنار رنگ هاي تيره استفاده كنيم و با آن ها كنتراست ايجاد شود ، احساس نشاط و وجد را به ببينده مي دهد.

در اين شكل ميبينيم كه رنگ زرد در زمينه سفيد هست.در اينجا رنگ زرد بر خلاف روشني اش، تيره و خاموش حس مي شود چون سفيد باعث كم‌شدن اهميت رنگ زرد شده است. اگر جاي زرد و سفيد را تغيير دهيم به طور كلي تغيير مي كند.در شكل بعدي ، زرد روي صورتي يا ارغواني روشن قرار گرفته است . در اين قسمت زرد به سبزي مي زند و قدرت خود نمايي و درخشش آن كم مي شود .

صورتي بيانگر عشقي پاك، زرد نشان دهنده ي سستي و بي حالي مي باشد. هرزمان زرد در زمينه ي‌نارنجي قرار بگيرد،  باعث روشن و خالص شدن رنگ‌نارنجي‌مي شود. كه اين دو رنگ باهم نشان دهنده ي منظره صبحگاهي وقتي كه خورشيد طلوع مي كند هست.

در تصوير ديگر زرد در زمينه ي سبز مي باشد و اين جا زرد مي درخشد چون سبز تركيبي از زرد و آبي است.زرد در زمينه ي قرمز ، پر سر و صدا و نشان دهنده ي زرق و برق است. در شكل بعدي زرد در زمينه ي سياه قرار گرفته است و بسيار روشن و نيرومند ديده مي شود.

در اين اشكال و توضيحات مربوط به آن جلوه هاي مختلف رنگ زرد را متوجه شديم .

شناخت رنگ قرمز
در اكسپرسيون رنگ در مورد شناخت رنگ قرمز صحبت مي كنيم. قرمز نه به آبي متمايل است و نشاني از زردي را دارا هست.  به اندازه ي زيادي‌ مي درخشد و به راحتي تاريك و خاموش نمي شود. اين رنگ‌بسيار انعطاف پذير هست و به حالت‌هاي‌مختلفي مي تواند دربيايد .به آساني با آبي و زرد تركيب مي شود و استعداد زيادي براي تغيير مايه هاي رنگي را دارد.

قرمز نارنجي تاريك و متراكم مي باشد. وقتي قرمز به اين رنگ‌ تبديل مي شود،  نيروي آتشين و ملتهب دارد. قرمز در واقع نماد حيات و زندگي مي باشد و براي رويش گياهان عامل مؤثري هست و شورش و هيجان را بيان مي كند.

قرمز هم رنگ سياره مريخ مي باشد.نشاني از مبارزه و انقلاب و شورش هست. قرمز نارنجي ، تابشي پرشور از عشق است و قرمز ارغواني نشان دهنده ي عشق روحاني مي باشد. در رنگ ارغواني،  قدرت روحاني و غير روحاني (دنيوي) كنار هم قرار دارند.

در شكل مي بينيم كه قرمز در زمينه ي زرد ليمويي ، تاريك تر حس مي شود و قدرتش كم مي شود ، درواقع اين نيروي زرد است كه قرمز را به اين شكل تبديل مي كند.در شكل ديگر قرمز در زمينه ي سبز آبي ديده مي شود كه جلوه و درخشندگي خاصي دارد و نشاني از آتش را به خاطر افروخته بودن و شعله ور بودنش تلقي مي كند.در تصوير بعدي قرمز در زمينه ي ارغواني تيره، اثري آرام و خاموش را دارا هست . در اين جا حرارت و گرمي قرمز آرامش و تسكين پيدا مي كند.در تصوير آخر شدت قرمز با توجه به‌ اينكه در زمينه ي بنفش تابش و التهاب زيادي دارد، كمترخود را نشان مي دهد.

قرمز در زمينه زرد سبز خيره كننده است و بسيار زننده مي باشد و زرق و برق دارد و روي نارنجي سوخته و تاريك به نظر مي آيد.

شناخت رنگ آبي
در اكسپرسيون رنگ در مورد شناخت رنگي آبي نيز صحبت مي كنيم. اين رنگ نه نشاني از زرد دارد و نه اثري از قرمز .آبي در برابر قرمز بي تحرك هست و ولي از لحاظ معنويت ، فعال به نظر مي آيد و قرمز از همان نظر بردبار و بي اراده مي باشد. آبي هميشه رو به سردي و قرمز روي به گرمي دارد ‌.

آبي همواره متوجه درون مي باشد. همان قدر كه قرمز با خون الفت دارد، آبي با اعصاب پيوسته مي باشد .افرادي كه رنگ آبي را بيشتر دوست دارند ، اكثرا پوستي رنگ باخته دارند و گردش خونشان ضعيف هست ولي اعصاب قوي و محكمي دارند.

آبي جزو رنگ هاي نيرومند هست و در فصل زمستان خود را نشان مي دهد. هنگامي كه طبيعت خاموش مي شود رنگ آبي تازه زندگي خود را شروع مي كند . آبي هميشه سايه دار هست و تمايل دارد در تاريكي خود را نشان دهد. در طبيعت آبي از روشن ترين تا تاريك ترين مايه ديده مي شود . آبي مفهوم ايمان را تلقي مي كند و به فضاي لايتناهي و روح اشاره دارد.براي مردم چين نماد جاودانگي دارد.

وقتي آبي تاريك شود ، معناي وهم، بيم و ترس ، غم و اندوه و مرگ و نيستي را نشان مي دهد. اما اغلب به عالم بالا اشاره دارد.

در اين شكل مشاهده مي كنيد كه آبي در زمينه ي زرد آمده است و باعث مي شود تاريك به نظر برسد. ‌اگر درجه ي تاريكي آبي را كم كنيم و به اندازه ي رنگ زرد برسانيم ، زردي متراكم تر داريم.در شكل بعدي ، همان رنگ آبي در زمينه ي سياه قرار گرفته است. در اين جا آبي مي درخشد و روشن تر ديده مي شود ‌ در حالي كه رنگ سياه جهل و ناداني را تداعي مي كند ‌.آبي وفاداري و ايمان را نشان مي دهد و همانند نور از دور درخشنده هست و به جلو مي آيد.در تصوير بعدي كه آبي در زمينه ي بنفش تيره هست، تاريك تر به چشم مي آيد. به عقب مي رود و حقير ديده مي شود. اگر بنفش تيره شود ، آبي دوباره اهميت خود را پيدا مي كند و درخشندگي و جلاي خود را دوباره به دست مي آورد.در تصوير آخر هم آبي در زمينه ي سبز قرار دارد و در اين جا آبي به رنگ متضاد سبز ، يعني قرمز متمايل مي شود . اين زمينه ي رنگي سبب تغيير رنگ‌ آبي به رنگي زنده و فعال مي شود.

در تابلو هاي مذهبي مسيحيت اين رنگ استفاده مي شود. از بهترين نمونه ها تابلوهاي مذهبي روحي-رواني درويدن است .

لباس آبي حضرت مسيح در تابلوي شكنجه ي مسيح ، اثر : گرانوالد ، از نمونه هاي معروف مي باشد.

نظريه اكسپرسيون رنگ و تاثيرات رواني و بصري
در واقع‌مي توان نتيجه گرفت كه نظريه اكسپرسيون رنگ به تاثيرات رواني و بصري ر‌نگ ها مي پردازد . رنگ ها مي توانند به ما‌ نمادها و نشانه هايي متناسب با زندگي ،نوع تفكر و اعتقاد هاي جوامع و انسان ها به‌ ما بدهد.

همانطور كه گفتيم رنگ شناسي تاثيرات رواني و بصري را در افراد بررسي مي كند. حسي كه پس از ديدن رنگ در افراد بروز مي كند (اكسپرسيون رنگ) درواقع برآمده از اين تاثيرات عميق است. اميدواريم اين مقاله ديدگاه عميق تري در اين مورد به شما بدهد. از همراهي شما سپاسگزاريم. در صورت علاقه مندي، اين مقاله را با ديگران به اشتراك بگذاريد.


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۵ شهريور ۱۴۰۱ساعت: ۰۵:۴۳:۲۷ توسط:samadir موضوع: نظرات (0)

فرم و رنگ در آموزش رنگ در نقاشي

رنگ از مباحث مهم در آموزش نقاشي است كه بسته به اين كه در چه فرمي قرار بگيرد نيز قوانين خاصي دارد. دراين مقاله سعي بر بيان چگونگي فرم وتاثير ات آن بر روي رنگ داريم. با ما همراه باشيد تا در اين مورد بيشتر بدانيد.

تا الان سعي كرديم كه مفاهيم مختلف رنگ ها را شناسايي كنيم و جلوه هاي مختلف هركدام را پيدا كنيم . پس لازم است به فرم و شكل رنگ ها اشاره كنيم و ارزش هاي آن ها را بشناسيم ‌.اشكال مربع، مثلث و دايره را با سه رنگ اصلي قرمز ، زرد و آبي نشان مي دهيم .

مربع در تاثير فرم در رنگ
 در مربع ، دو قسمت اصلي شكل،  يعني خطوط عمودي و افقي همديگر را قطع ميكنند كه طول و عرض برابرند. مربع نماد ماديت هست . سنگيني و سختي دارد .

خط هيروگليف مصري براي نمايش زمين به كار برده شده و تمام خصوصيات مادي زمين را داراست. سابقه ي تاريخي آن به يوناني ها برمي‌گردد .ويژگي هاي مربع به شكلي هست كه آن را با رنگ قرمز موافق مي دانند. در واقع وزن و تاريكي قرمز با زيبايي و سختي مربع همانند است.

مثلث در تاثير فرم در رنگ
با قطع شدن سه خط مورب پديد مي آيد . به معناي جنگجويي و تعرض هست و هم ويژگي با رنگ ‌زرد مي باشد.مشتقات مثلث،  لوزي و ذوزنقه و شكل زيگزاگ مي باشند كه سنگيني خاصي دارد و نشان دهنده ي انديشه و تفكر است .

دايره در تاثير فرم در رنگ
حركتي پايدار و دوراني بر روي سطح دايره را مي سازد. وقتي دايره را مي‌بينيم، حس سستي به ما دست مي دهد ، در حالي كه مربع بالعكس است و حس خشونت را تلقي مي كند .

در قديم چيني ها دايره را براي نمايش معابد و مربع را براي نشان دادن كاخ هاي شاهان استفاده مي كردند . دايره هم‌ نماد خورشيد در نجوم بوده است كه نقطه هايي را در ميان آن قرار مي دادند.

رنگي كه با دايره از لحاظ خصوصيت يكسان است آبي صاف و شفاف هست ‌. چون ايجاد آرامش مي كند و همانند دايره عمق و فضاي معنوي را داراست .

 به صورت خلاصه اگر بخواهيم بگوييم : مربع ،سكون و آرامش را به ما نشان مي دهد ، مثلث انديشه و فكر و حركت، و دايره ، مفهموم روح و روان و ابديت را بيان مي كند.

اگر بخواهيم رنگ هاي درجه ي دوم را با شكل نشان دهيم ، براي ذوزنقه، رنگ نارنجي و براي سبز از مثلثي كه داري ضلع هاي‌ منحني هست و براي بنفش ، بيضي ناقص را مورد استفاده قرار مي دهيم .

بررسي سبك‌هاي نقاشي در چگونگي استفاده از فرم و رنگها
مقايسه‌ي رنگ ها و شكل ها دو تا جنبه دارد كه هركدام داراي معاني مشترك و گويايي مي باشد.رابطه ي بين فرم و رنگ در آثار هنري كاملا واضح مي باشد .وقتي آن ها با هم تلاقي مي شوند ، در هم مي آميزند و تاثيرشان بيشتر مي شود .

وقتي‌ تابلويي بيان اصلي اش بر عهده ي رنگ است بايد فرم هايش مطيع و هماهنگ با رنگ‌ باشد . هم چنين در تابلويي كه فرم در آن بيشتر مطرح مي شود ، رنگ ها بر اساس فرم انتخاب‌ مي شوند .

هنرمندان كوبيست توجه زيادي به فرم داشتند و به همين علت نقش رنگ در آثارشان كمرنگ بوده است .نقاشان اكسپرسيونيست رنگ و فرم را‌ براي بياني‌ شيواتر به كار مي گرفتند.

تمام نكاتي كه براي ذهنيت بيان شد براي فرم هم همان طور هست .سرشت آدمي به هر شخصي صفات شخصي را داده است.  در  زمينه ي خط شناسي،  به ذهن و خط نويسنده آگاهي داريم.

ليانگ كاي و عده اي از استادان بزرگ براي اصالت و روش هاي فردي زياد ارزش قائل نبودند و در هنر به دنبال وضعيت مطلق بودند و تلاش مي كردند تا به هر تم ، بياني از فرم را بدهند به  گونه اي كه ارزش عمومي داشته باشد.

سبك تابلوهاي ليانگ كاي بسيار متنوع هست به گونه اي كه تشخيص آثار او آسان نمي باشد . فرم هاي ابژكتيو(عيني) به گونه اي بسيار عالي خصوصيات سوبژكتيوي (ذهني) تابلو هاي او را تحت تاثير قرار مي دهد .

نقاشي امكانات زيادي را به طور عيني فراهم مي كند. اين امكانات جنبه هاي فضايي ، توزيع وزن ها ، رنگ ها و سطوحي هستند كه به صورت آزادانه در نظر گرفته شده است .

ارزش هاي رنگي و درجات آن و بافت نيز از عناصر مهم تابلو هستند . در اروپا ماتياس گرانوالد تلاش كرد تا به ارزش هاي عيني رنگ و فرم بدهد . نقاشان ديگري مانند كنراد ويتس و ال گركو در به كارگيري رنگ ها به صورت ابژكتيوي( عيني) مهارت كافي داشتند، اما در استفاده فرم ذهني عمل مي‌كردند.

جرج دلاتور نيز رنگ و‌فرم را به صورت مساوي در‌نظر داشتند و در آخر وان گوك با ديدي ذهني به‌ رنگ ها و فرم‌ها نگاه مي كرد.

در اروپا ماتيس تلاش كرد تا به ارزش هاي عيني رنگ و فرم پي ببرد.نقاشاني همچون كنراد ويتس و ال گركو مهارت در به كاربردن رنگ ها به صورت ابژكتيوي (عيني) داشتند ولي براي به كار بردن فرم به صورت ذهني عمل مي كردند‌.

براي جرج دلاتور رنگ و فرم يكسان بوده است و در آخر ، ونگوك جزو نقاشاني بوده  است كه با ديد ذهني به رنگ ها و فرم ها نگاه مي كرده است.

رنگي كه با دايره از لحاظ خصوصيت يكسان است آبي صاف و شفاف هست ‌. چون ايجاد آرامش مي كند و همانند دايره عمق و فضاي معنوي را داراست .

 به صورت خلاصه اگر بخواهيم بگوييم : مربع ،سكون و آرامش را به ما نشان مي دهد ، مثلث انديشه و فكر و حركت، و دايره ، مفهموم روح و روان و ابديت را بيان مي كند.

اگر بخواهيم رنگ هاي درجه ي دوم را با شكل نشان دهيم ، براي ذوزنقه، رنگ نارنجي و براي سبز از مثلثي كه داري ضلع هاي‌ منحني هست و براي بنفش ، بيضي ناقص را مورد استفاده قرار مي دهيم .

بررسي سبك‌هاي نقاشي در چگونگي استفاده از فرم و رنگها
مقايسه‌ي رنگ ها و شكل ها دو تا جنبه دارد كه هركدام داراي معاني مشترك و گويايي مي باشد.رابطه ي بين فرم و رنگ در آثار هنري كاملا واضح مي باشد .وقتي آن ها با هم تلاقي مي شوند ، در هم مي آميزند و تاثيرشان بيشتر مي شود .

وقتي‌ تابلويي بيان اصلي اش بر عهده ي رنگ است بايد فرم هايش مطيع و هماهنگ با رنگ‌ باشد . هم چنين در تابلويي كه فرم در آن بيشتر مطرح مي شود ، رنگ ها بر اساس فرم انتخاب‌ مي شوند .

هنرمندان كوبيست توجه زيادي به فرم داشتند و به همين علت نقش رنگ در آثارشان كمرنگ بوده است .نقاشان اكسپرسيونيست رنگ و فرم را‌ براي بياني‌ شيواتر به كار مي گرفتند.

تمام نكاتي كه براي ذهنيت بيان شد براي فرم هم همان طور هست .سرشت آدمي به هر شخصي صفات شخصي را داده است.  در  زمينه ي خط شناسي،  به ذهن و خط نويسنده آگاهي داريم.

ليانگ كاي و عده اي از استادان بزرگ براي اصالت و روش هاي فردي زياد ارزش قائل نبودند و در هنر به دنبال وضعيت مطلق بودند و تلاش مي كردند تا به هر تم ، بياني از فرم را بدهند به  گونه اي كه ارزش عمومي داشته باشد.

سبك تابلوهاي ليانگ كاي بسيار متنوع هست به گونه اي كه تشخيص آثار او آسان نمي باشد . فرم هاي ابژكتيو(عيني) به گونه اي بسيار عالي خصوصيات سوبژكتيوي (ذهني) تابلو هاي او را تحت تاثير قرار مي دهد .

نقاشي امكانات زيادي را به طور عيني فراهم مي كند. اين امكانات جنبه هاي فضايي ، توزيع وزن ها ، رنگ ها و سطوحي هستند كه به صورت آزادانه در نظر گرفته شده است .

ارزش هاي رنگي و درجات آن و بافت نيز از عناصر مهم تابلو هستند . در اروپا ماتياس گرانوالد تلاش كرد تا به ارزش هاي عيني رنگ و فرم بدهد . نقاشان ديگري مانند كنراد ويتس و ال گركو در به كارگيري رنگ ها به صورت ابژكتيوي( عيني) مهارت كافي داشتند، اما در استفاده فرم ذهني عمل مي‌كردند.

جرج دلاتور نيز رنگ و‌فرم را به صورت مساوي در‌نظر داشتند و در آخر وان گوك با ديدي ذهني به‌ رنگ ها و فرم‌ها نگاه مي كرد.

در اروپا ماتيس تلاش كرد تا به ارزش هاي عيني رنگ و فرم پي ببرد.نقاشاني همچون كنراد ويتس و ال گركو مهارت در به كاربردن رنگ ها به صورت ابژكتيوي (عيني) داشتند ولي براي به كار بردن فرم به صورت ذهني عمل مي كردند‌.

براي جرج دلاتور رنگ و فرم يكسان بوده است و در آخر ، ونگوك جزو نقاشاني بوده  است كه با ديد ذهني به رنگ ها و فرم ها نگاه مي كرده است.

تاثيرات بصري و رواني رنگ ها
رنگ ها مي توانند نماد ها و نشانه هايي متناسب با زندگي،  نوع تفكر و اعتقادات انسان ها باشند.بعضي اوقات يك علامت با يك رنگ خاص در جامعه به طور قراردادي ماندگار مي شود و معناي خاصي پيدا مي كند .

همانند رنگ پرچم كشورها و يا رنگ علائم راهنمايي و  رانندگي كه به صورت قراردادي در نظر گرفته شده اند .هنگامي كه قدرت بيان يك‌ رنگ با شكل متناسب خود هماهنگ باشد ، تاثير قوي تري از لحاظ بصري ايجاد مي كند و يا بالعكس . به صورت كلي در آثار تجسمي ارتباط بين شكل و رنگ مورد توجه قرار گرفته است .

در هنر معاصر نيز هنرمنداني تلاش كرده اند با تكيه بر خلوص رنگ ها به ويژه رنگ هاي اصلي، از شكل هاي اصلي و خاص استفاده شده است و به هماهنگي در شكل و رنگ‌ رسيده اند .

در كار آن ها اكثراً شكل ها همانطور كه گفته شد به صورت ساده ي مربع ، مثلث و دايره نزديك مي شود .درواقع مي توان گفت كه هدف تمام تلاش هاي هنري بيرون كشيدن ماهيت و سرشت معنوي فرم و رنگ و آزادي آن ها از حصار دنياي مادي مي باشد.

دنيايي كه در حال حاضر در آن زندگي‌مي‌كنيم ، به دنياي انسان هاي قديم ، شباهتي ندارد. دنياي ما با توجه خلاقيت پديد آمده است.  ما بناهائي مي سازيم كه در عملكرد آن پنهان مي باشد،  در واقع بناها نشانه ي افكار و عقايد نمي باشند، بلكه تجسم افكاري با هدف مي باشند.رنگ ها داراي روح هستند،  رنگ ها كلمه مي باشند و همچون كلمات سخن مي گويند.

از نهان سبز جنگل ها ، از اسرار آبي آسمان و درياها ، از شفافيت و زلال بودن قطرات باران و از پاك بودن برف سفيد ، در واقع رنگ ها از روح آدمي و دنياي پر از رمز و راز انسان ها صحبت مي كند .

پس با توجه به چيزهايي كه گفتيم رنگ،‌ زندگي هست چون جهان بدون رنگ براي ما مرده است. رنگ ها ايده آغازين و نتيجه نور اصلي بدون رنگ مي باشند و مقابل آن ها تاريك بدون رنگ مي باشد.

نور نخستين پديده جهان هست از طريق رنگ ها روح و طبيعت زنده جهان برايمان شكل‌ مي گيرد .

در اين مقاله در مورد رنگ كه از مطالب مهم در آموزش نقاشي است صحبت كرديم. اميدواريم از آنچه خوانده ايد لذت برده باشيد و بر اطلاعاتتان افزوده باشد. از همراهي شما سپاسگزاريم. در صورت علاقه مندي لطفا اين مقاله را با ساير افراد به اشتراك گذاشته و از مقاله رنگ شناسي در نقاشي نيز استفاده كنيد.


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۵ شهريور ۱۴۰۱ساعت: ۰۵:۴۱:۰۲ توسط:samadir موضوع: نظرات (0)

چگونه از آثار نقاشي و طراحي خود محافظت كنيم

يكي از چالش ما در آموزش نقاشي و كسب مهارت نحوه نگهداري وارائه آن است تا هم به زيبايي اثر ما افزوده شود هم راهي براي محافطت از كار باشد. براي اينكه بدانيد چگونه از آثار طراحي و نقاشي خود محافظت كنيد با ما همراه باشيد و اين مقاله را بخوانيد. به شما قول مي دهيم اطلاعات مفيدي در اينباره بدست خواهيد آورد.

روش هاي محافظت از آثار ما
استفاده از فيكساتيو:فيكساتيو به شكل اسپري هست و پس از پايان كار با فاصله 50 سانتي از كار ودر فضاي باز اسپري را روي كار بپاشيد. اين كار باعث فيكس شدن اثر طراحي شما به خصوص زماني كه با زغال يا كنته ومداد كار كرده ايد ودوست داريد كه رنگ آنها ثابت باشد. البته به دليل اين كه يك درجه رنگ را تيره تر مي كند استفاده از آن مي تواند سليقه اي باشد.
استفاده از لمينت و شاسي كردن: لمينت يك ورقه شفاف است كه روي كار شما قرار گرفته وباعث محافظت از كار شما مي شود كه در صورت تمايل مي توانيد آن را شاسي كرده و كار شما به شكل زيباتري ارائه مي شود.
قاب كردن:يكي از بهترين روش‌ها قاب كردن است چون هم محافظ خوبي است هم زيبايي رابيشتر مي كند. منتها قبل از قاب كردن بايد ياد بگيريد كارتان را پاسپارتو كنيد.
در ادامه تاريخچه قاب ، چگونگي پاسپارتو و چگونگي قاب كردن يك اثر هنري را بطور كامل شرح مي دهيم. شايد شما از آن دسته هنرمنداني باشيد كه دوست داريد خودتان كارتان را پاسپارتو وقاب كنيد.

تاريخچه ي قاب در آموزش نقاشي
در رنسانس پيشين (سده ي پانزدهم) ، مراحل آماده كردن بستر چوبي و نقاشي روي آن، غالبا برجسته كاري و مطلاّ كاري قاب را نيز شامل مي شده است. در واقع قاب و نقاشي تركيبي پيوسته داشتند. اما زماني كه نقاشي كردن روي بوم پارچه اي رواج پيدا كرد،  كاركرد و شكل قاب از نقاشي جدا شد .

قاب در آن موقع،  سازه اي گرانبها و تزئيني به حساب مي آمد كه نه تنها سبب اعتبار و مزيت براي نقاشي مي شد بلكه مهارت هاي حكاك و مطلاّ كار را به نمايش مي گذاشت.

در اواخر سده ي نوزدهم و  سراسر سده ي بيستم، اكثر نقاشان به سنت تلفيق نقاشي و قاب برگشتند .بعضي از آنان حتي قاب را به گونه اي نقاشي مي كردند كه در خود نقاشي استفاده شده بود. قاب هم شيئي جدا از نقاشي مي باشد. به‌اين‌ ترتيب قاب هم شيئي جدا از نقاشي هست و هم سبب بسط فضاي تصوير مي باشد .هنرمندان مدرن روش ها و آموزش هاي  گوناگوني را متناسب با سبك ويژه و خاص خودشان براي ارتباط بصري بين نقاشي و قاب آزمايش كردند‌.

سُرا با حاشيه اي تشكيل شده از نقطه هاي رنگي بر حضور قاب در خود نقاشي تاكيد داشتند. وان گوك ريتم خطوط و رنگ هاي نقاشي را تا روي سطح قاب ادامه مي داد‌.

بعد از اتمام كار نقاشي يا طراحي معمولا آن را قاب خواهند كرد. خود نقاش مي تواند اين كار را انجام دهد، البته بايد دانست انتخاب يا ساخت قاب تاثير بسيار زيادي در ارائه نقاشي يا طراحي دارد.

پاسپارتو كردن در آموزش نقاشي
براي مراقبت از حاشيه كاغذي يا قاب مقوايي “پاسپارتو” مي توان استفاده كرد. اين حاشيه كمك مي كند طرح بهتر ديده شود ، محفوظ نگه داشته شود و مانع از برخورد آن با شيشه مي شود.

براي پاسپارتو از مقواي ضخيم با كيفيت مناسب(مانند مقواي ماكت ) استفاده بكنيد . عموماً براي طرح هاي سياه و سفيد از قاب مقوايي سفيد ، خاكستري يا سياه استفاده مي كنند. قاب مقوايي رنگي هماهنگ با رنگ هاي طرح از نوارهاي رنگي براي تزئين پاسپارتو استفاده مي‌شود تا جلوه كار را بيشتر كند.

ضخامت حاشيه يا قاب مقوايي متناسب با اندازه اثر انتخاب مي شود.حاشيه ي باريك ، سبب مي شود طرح كوچك تر و حاشيه پهن آن را بزرگ تر نشان مي دهد .

آموزش دو روش براي تهيه قاب مقوايي
آموزش روش اول :
در اين نوع از آموزش ابتدا نوارهاي مقوا يا كاغذ ضخيم با پهناي مناسب را دور تا دور طرح قرار دهيد سپس محل تلاقي آن ها را در رأس طرح با زاويه ۴۵ درجه برش بزنيد.  به اين روش آموزشي اصطلاحا “فارسي بُر)” گفته مي شود. حاشيه توسط چسب به طرح اتصال پيدا مي كند.  سعي بايد شود كه چسب به طور مستقيم روي طرح قرار ندهيد و از لبه ي اضافي كنار طرح براي اين كار استفاده كنيد.

آموزش روش دوم:
در  اين نوع روش آموزشي بيشتر از مقواي ضخيم مانند مقواي ماكت  مي توان استفاده كرد. اندازه مقوا متناسب با طول و عرض طرح به اضافه پهناي حاشيه بايد در نظر گرفته شود .معمولا اين اندازه ها در پشت و رو مقوا علامت زده مي شود. اندازه داخلي كه معادل با ابعاد طرح مي باشد ، با استفاده از خط كش و كاتر بايد بريده شود. در واقع پاسپارتو يا قاب مقوايي است كه به وسيله ي چسب بر روي طرح قرار و نصب مي‌گردد.

آموزش قاب چوبي در آموزش نقاشي
علاوه بر قاب مقوايي ، براي مراقبت ‌و نگهداري طرح ها، از قاب شيشه اي مي توان استفاده كرد. قاب يك وسيله ي مطمئن براي حفظ و نگهداري از طرح ها مي باشد ، مخصوصاً براي طرح هايي كه با مواد محلول در آب مانند مركب، آبرنگ و.. بسيار مناسب است.

براي قاب كردن طرح ها مي توانيد از چوب و فلز، پلاستيك و …. نيز استفاده‌ كنيد . رنگ ، اندازه و ضخامت قاب هماهنگ با طرح بايد انتخاب شود . قاب هاي چوبي با رنگ طبيعي براي بسياري از طرح ها به كار مي آيد.

بهترين روش براي ثابت شدن لبه هاي قاب استفاده كردن از گيره مي باشد و لبه هاي قاب را بايد داخل گيره قرارگيرد. اين كار باعث مي شود لبه هاي قاب در زاويه ي مناسب خشك بشود و مستحكم تر باشد. در آخر بعد از خشك شدن گوشه هاي قاب مي توان به كمك ميخ هاي ريز آن ها را محكم تر كرد.

روند ساخت و كاربرد قاب  و آموزش آن
درست كردن يك ‌قاب راست گوشه كار چندان سختي نيست . بنابر روال عادي شما بايد دو سر چهار قطعه چوب مخصوص قابسازي را با زاويه ي ۴۵ درجه با دقت ببريد و  چسب  بزنيد، بعد قطعات را با ميخ به هم وصل كنيد ‌.شايد تصور كنيد كه نتوانيد اين كار را انجام دهيد اما مي توانيد با استفاده از يك ابزار فارسي بُر و البته با دقت و ممارست قادر خواهيد بود قابي مناسب براي نقاشي خود بسازيد.

انواع شمش(باريكه هاي چوبي يا آلومينيُمي مخصوص قابسازي) در طرح و رنگ ها و اندازه هاي گوناگون در بازار مي باشد . اگر نمونه هاي موجود در بازار مورد پسندتان نيست ، ساخت قطعات دلخواهتان را به نجار سفارش بدهيد .

چوب ساده را بتانه مي توانيد بكنيد و به دلخواه رنگ كنيد . نكته مهم و قابل توجه ، ابعاد قطعات قاب و بويژه پهناي حاشيه ي گود شده در پشت قطعات مي باشد.

اندازه گيري طول اضلاع قاب وقتي كه فارسي برُي انجام مي دهيد بايد خيلي دقيق باشد تا بعداً كلاف بوم به راحتي داخل قاب قرار بگير‌د.معمولاً طول و عرض مستطيل داخلي قاب (شامل حاشيه ي گود شده) را حدودا ۴ ميلي متر بيشتر از طول و عرض مستطيل كلاف در نظر گرفته مي شود .

اين فاصله را ميتوان بعد از قرار گرفتن نقاشي در داخل قاب ، مي توان با ورقه هاي چوب پنبه يا مقوا كاملا پُر كرد.بعد  از بريدن و آماده كردن چارچوب قاب نوبت به  وصل كردن آن ها مي رسد. براي اتصال گوشه هاي مورب از چسب چوب و ميخ باريك مي توانيد استفاده شود.

وقتي كه كارِ ساختن قاب تمام شد ، آن را روي سطحي هموار و نرم برگردانيد و نقاشي را در محل گود شده ي پشت قاب قرار دهيد.معمولا براي ثابت شدن نقاشي، چند تا ميخ در پشت قاب و نزديك كلاف بوم مي كوبند و سرِ آن ها را روي كلاف كج مي كنند ، اما روش صحيح تر آن اين است كه چهار زبانه ي پلاستيكي يا فلزي در قسمت پشت قاب پيچ كنيد.

 تخته ي پشت بند قاب ( مانند فيبر ،تخته سه لا و يا حتي مقواي ضخيم ) بوم را از آسيب غبار و تغييرات جوّي محافظت مي كند . درآخر با نصب يك جفت پيچ حلقه دار در پشتِ قاب و بستن سيمي محكم به حلقه ها، نقاشي قاب شده آماده ي آويزان كردن به ديوار مي باشد .

مهم ترين عكس هايي با كاربرد پاسپارتو
عكس هاي خانوادگي يكي از متداول ترين عكس هايي هستند كه به همراه با پاسپارتو استفاده مي شوند و تا برجسته شده و بينندگان بتوانند اين عكس ها را برجسته تر و واضح تر ببينند.البته پاسپارتو بايد در اندازه هاي مناسب و متناسب با عكس و اثر هنري برش زده شود. همين كار سبب مي شود تا چشم به اثر هنري معطوف شود و همين عمل نقش بسيار مهمي را در جلب توجه ببيننده را دارد.

توجه داشته باشيم  كه پاسپارتو در جلب توجه شخص نقش بسيار مهمي را ايفا مي تواند بكند. حتي بعضي اوقات پاسپارتوها مي توانند در ايجاد ابعاد دو بعدي يا سه بعدي نقش بسيار مهمي را دارند و به عنوان يك عنصر غيرمعمول عملكرد دارند. پاسپارتوها مي توانند فاصله بين عكس و قاب عكس را پر كنند و برخي مواقع به صورت دوتايي، سه تايي، چهارتايي هم به كار مي روند.

همانطور كه مي دانيد حفاظت از آثار هنري كاري مهم است. در اين مقاله سعي كرديم شما را با روش هاي حفاظت از آثار هنري شامل پاسپارتو و قاب چوبي آشنا كنيم. دقت داشته باشيد كه استفاده از اين روش ها بستگي به نوع اثر هنري دارد كه قصد داريد از آن حفاظت كنيد. اميدواريم از اطلاعاتي كه بدست آوريد رضايت داشته باشيد.
 


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: 0
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۵ شهريور ۱۴۰۱ساعت: ۰۵:۳۹:۴۸ توسط:samadir موضوع: نظرات (0)